مدیریت سرمایه شامل قوانینی برای افزایش میزان سود سرمایهگذاری به همراه مدیریت ریسک است؛ بنابراین، مدیریت سرمایه در طولانیمدت منجر به افزایش بازدهی معاملات و تداوم فعالیت در بازارهای مختلف مانند بازار فارکس میشود.

در مدیریت سرمایه، با توجه به فاکتورهای مختلفی مانند نسبت ریسک به ریوارد، نرخ موفقیت استراتژی (Win Rate)، میزان سرمایه، شخصیت معاملهگر و ...، میزان ضرر حساب معاملاتی کنترل شده و برای میزان سود معاملات برنامهریزی میشود؛ همچنین، تعیین میزان ضرر کلی (Maximum Dradown) و میزان ضرر در هر معامله، در بهبود روند مدیریت سرمایه کاربرد دارد.
مدیریت سرمایه چیست؟
مدیریرت سرمایه یکی از فاکتورهای مدیریت حساب است که در آن، معاملهگر با استفاده از استراتژیهای مختلف، به دنبال افزایش بازدهی حساب در کمریسکترین حالت ممکن است.
مدیریت سرمایه صحیح شامل فاکتورهای مختلفی مانند بررسی میزان بازدهی، مدت زمان سرمایهگذاری، ریسک معامله و ... میشود.
اجزای مختف مدیریت سرمایه
برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه، فاکتورهایی مانند نسبت ریسک به ریوارد معاملات، نرخ موفقیت استراتژی معاملاتی و ... مورد بررسی قرار میگیرند؛ همچنین، مواردی مانند میزان ضرر کلی (Mximum DrawDown)، مقدار ضرر در هر معامله و ... باید به صورت شفاف مشخص شوند.

اجزای مختلف مدیریت سرمایه:
- نسبت ریسک به ریوارد معاملات: این نسبت مشخص میکند که یک واحد از سرمایه در ازای چند واحد سود تحت ریسک قرار میگیرد؛
- نرخ موفقیت (Win Rate) استراتژی: این نرخ، نسبت معاملات سودده به معاملات ضررده را به صورت درصد نشان میدهد؛
- میزان ضرر کلی (Mximum DrawDown): میزان ضرر کلی به معنای میزان ضرری است که کل سرمایه، تحمل آن را دارد؛
- میزان ضرر در هر معامله: این مورد به صورت جزئیتر، میزان ضرر احتمالی در هر معامله به صورت جداگانه را مشخص میکند.
مزایای مدیریت سرمایه در ترید
استفاده از مدیریت سرمایه در معاملات به تداوم فعالیت در بازار و افزایش نرخ بازدهی استراتژی معاملاتی کمک میکند. مزایای مدیریت سرمایه در ترید:
- تداوم حضور در بازار؛
- حفظ بخش زیادی از سرمایه هنگام معاملات ضررده؛
- کاهش تنش و استرس هنگام معاملات؛
- افزایش نرخ بازدهی حساب معاملاتی.
دلیل اهمیت مدیریت سرمایه
در بازارهای مالی، استراتژی با نرخ موفقیت کامل و صد درصدی وجود ندارد؛ از این رو، همیشه امکان حرکت قیمت بر خلاف تحلیل معاملهگر وجود دارد.
مدیریت سرمایه باعث میشود تا قسمت زیادی از دارایی در این شرایط حفظ شده و امکان معاملات بیشتر و جبران ضرر فراهم شود؛ همچنین، مدیریت سرمایه باعث گسترش سود شده و امکان ادامه فعالیت در بازار را فراهم میکند.
عوامل تاثیرگذار در نحوه مدیریت سرمایه
نحوه مدیریت سرمایه، به عوامل مختلفی مانند شخصیت معاملهگر، میزان سرمایه، بازار فعالیت، هدف معاملات و ... بستگی دارد.

عوامل تاثیرگذار در نحوه مدیریت سرمایه:
- شخصیت معاملهگر: با توجه به ریسکپذیری معاملهگر، میزان سرمایه درگیر در هر معامله و بازار فعالیت تغییر میکند؛
- میزان سرمایه: مقدار سرمایه در دسترس برای معاملات، به صورت مستقیم در بازار فعالیت و میزان ریسک معقول برای هر پوزیشن تاثیرگذار است؛
- بازار فعالیت: بازارهای مختلف در میزان نوسان و ریسک با یکدیگر متفاوت هستند؛ این موضوع، در تعیین میزان ریسک و نحوه مدیریت آن تاثیرگذار است؛
- نرخ موفقیت (Win Rate): نرخ موفقیت استراتژیهای معاملاتی با یکدیگر متفاوت است؛ از این رو، روشهای مدیریت سرمایه مختلفی در هر استراتژی معاملاتی بهکار میرود؛
- هدف معاملات: بسته به بلندمدت یا کوتاهمدت بودن هدف معاملاتی، نحوه مدیریت سرمایه در پلنهای معاملاتی مختلف متغیر است.
تفاوت مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک
مدیریت سرمایه به صورت کلی، هر دو جنبه معاملات را در بر میگیرد؛ بدین معنی که، مدیریت سرمایه هم ضرر و هم سود معاملات را پوشش میدهد؛ از طرفی، مدیریت ریسک به صورت جزئیتر به مدیریت ضررها و حفظ دارایی در شرایط بحرانی میپردازد.
به صورت کلی، به تصمیمات در زمینه استفاده از سرمایه و نحوه استفاده از آن، مدیریت سرمایه گفته میشود؛ همچنین، به نحوه برخورد با ریسکهای سرمایهگذاری، مدیریت ریسک گفته میشود.
انواع روشهای مدیریت سرمایه
روشهای مدیریت سرمایه با توجه به مقدار ریسکپذیری معاملهگر، به سه دسته محافظهکارانه، تهاجمی و پوششی تقسیم میشوند.

روش محافظهکارانه
در این روش، ریسک سرمایهگذاری با تقسیم دارایی در بازارها و داراییهای مختلف کاهش مییابد؛ همچنین، مقدار قابل توجهی از سرمایه در این روش به صورت نقد باقی میماند تا در صورت شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری مناسب، سرمایه لازم برای ورود به معامله در دسترس باشد.
روش تهاجمی
در روش تهاجمی، تمرکز بر حداکثرسازی سود و پذیرش ریسک بیشتر است؛ بدین معنی، با سرمایهگذاری در داراییهای پرریسک و اختصاص دادن مقدار زیادی از سرمایه در معامله، میزان سود احتمالی سرمایهگذاری افزایش پیدا کند.
در این روش از اهرم (Leverage) برای افزایش مقدار سود استفاده میشود؛ بنابراین، ریسک این مدل مدیریت سرمایه افزایش پیدا میکند.
روش پوششی
در این روش، از سبکهای معاملاتی مختلفی مانند هج (Hedg) برای کاهش ریسک و افزایش میزان بازدهی سرمایهگذاری استفاده میشود؛ همچنین در این روش، سرمایهگذاری در بازارهایی با همبستگی منفی انجام میشود تا در صورت ضررده بودن یکی از معاملات، سود معامله مقابل، ضرر حاصل از سرمایهگذاری را پوشش دهد.
برای بررسی میزان همبستگی میان جفتارزهای بازار فارکس، میتوانید از ابزار همبستگی فارکس مجموعه تریدینگ فایندر استفاده کنید.
تکنیکهای پرکاربرد مدیریت سرمایه
تکنیکهای متفاوتی برای شخصیسازی مدیریت سرمایه نسبت به استراتژی معاملاتی وجود دارد؛ این تکنیکها از نظر میزان ریسکپذیری و نرخ بازدهی با یکدیگر متفاوت هستند.

مدیریت سرمایه بر اساس قانون 2%
در این روش، فارغ از نتایج معاملات قبلی، تنها 2% از حجم سرمایه در معرض ریسک قرار میگیرد؛ بنابراین، با افزایش سرمایه، میزان سود هر معامله بیشتر شده و با کاهش سرمایه، مقدار ضرر در معامله بعدی کمتر میشود.
استفاده مداوم از این تکنیک مدیریت سرمایه باعث میشود تا در مواقع سودده بودن استراتژی معاملاتی، سرعت رشد حساب بیشتر شده و در هنگام ضررده بودن استراتژی، سرعت کاهش سرمایه کم شود.
تکنیک مارتینگل
تکنیک مارتینگل، جزو تکنیکهای مدیریت سرمایه پرریسک است؛ در این تکنیک بعد از هر معامله ضررده، پوزیشن سایز دوبرابر میشود؛ بنابراین، در صورت سودده بودن معامله، ضرر پوزیشن قبلی جبران شده و سود حاصل از معامله جدید نیز به حساب سرمایه اضافه میشود.
در تکنیک مارتینگل، در صورت ضررده بودن تعدادی معامله پشت سرهم، امکان کالمارجین افزایش پیدا میکند.
تکنیک آنتیمارتینگل
در روش آنتی مارتینگل، در صورت ضرردِه بودن معاملات، پوزیشن سایز نصف میشود؛ از این رو، سرعت کاهش مقدار سرمایه بشدت کاهش یافته و احتمال وقوع کال مارجین را عملا از بین میبرد.
در تکنیک آنتی مارتینگل، با توجه به نصف شدن پوزیشن سایز بعد از هر معامله ضررده، تعداد معاملات لازم برای جبران ضرر نیز افزایش پیدا میکند.
متعادل سازی سبد سرمایهگذاری
در این روش از مدیریت سرمایه، در صورت سودده بودن یکی از سرمایهگذاریها، درصدی از سود از معامله خارج شده و به سرمایه درگیر در معامله دیگر که هنوز به سود نرسیده است اضافه میشود.
برای مثال، سبد سرمایهگذاری شامل 50 درصد طلا و 50 درصد نقره است؛ رشد قیمت طلا باعث میشود تا سبد سرمایهگذاری شامل 70 درصد طلا و 30 درصد نقره باشد. در این حالت، باید مقداری از سود حاصله از خرید طلا به نقره تبدیل شود. بدین ترتیب، مجددا میزان سرمایه درگیر در سبد به صورت مساوی میان طلا و نقره تقسیم خواهد شد.
جمعبندی
قوانین مدیریت سرمایه با توجه به اجزای مختلفی از پلن معاملاتی مانند شخصیت معاملهگر، هدف معاملات، نرخ موفقیت استراتژی معاملاتی، میزان سرمایه و ... تعیین میشوند؛ همچنین، توجه به میزان ریسک به ریوارد معاملات، تعیین میزان ضرر کلی (Maximum Dradown) و حد ضرر هر معامله و ... در کارایی مدیریت سرمایه نقش مهمی دارد.
به صورت کلی مدیریت سرمایه به سه بخش محافظهکارانه، تهاجمی و پوششی تقسیم میشود؛ هرکدام از این روشها میزان ریسکپذیری متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند؛ همچنین، میزان بازدهی این سه روش با یکدیگر متفاوت است.