سایه یا شدو (Shadow) کندلها با نمایش نقاط برگشت لحظهای قیمت در تایم فریمهای پایینتر، تصویری دقیق از واکنش بازار به سطوح کلیدی و رفتار قیمت نسبت به روند جاری ارائه میدهد.
سایه کندلها در ICT ناحیهای را مشخص میکنند که قیمت به آن نفوذ کرده اما موفق به تثبیت در آن محدوده نشده است؛ وضعیتی که معمولا نشانهای از فشار قوی عرضه یا تقاضا تلقی میشود.
در بسیاری از موارد، الگوهای کندلی همراه با تحلیل دقیق سایه کندلها بهعنوان مبنای تصمیمگیری معاملهگران حرفهای استفاده میشوند؛ چرا که این عناصر، نشانههایی از واکنشهای احتمالی بازار در آینده نزدیک را فراهم میکنند.

سایه کندل (Wick) چیست؟
شدوی کندل (Shadow) یا ویکس (Wicks) در کندلهای شمعی، بازتابی از نوسانات سریع قیمت در تایم فریمهای پایینتر است که خارج از بدنه کندل، بهصورت خطوطی در بالا یا پایین نمایان میشود.
این بخش، فاصله بین بیشترین و کمترین قیمت را نمایش داده و نشاندهنده واکنشهای قوی بازار به سطوح قیمتی است.
نقاط شکلگرفته در ناحیه سایه کندلها در ICT معمولا بهعنوان سطوح حمایت یا مقاومت کوتاهمدت تحلیل میشوند و میتوانند نشانهای از احتمال بازگشت یا ادامه روند قیمت باشند.

نحوه شکلگیری شدوها
برای تحلیل دقیق شدوی کندلها در ICT (Shadows)، لازم است ابتدا ناحیه سایه کندل در تایم فریم اصلی مشخص شده و سپس به تایم فریمهای پایینتر مراجعه شود.
این فرآیند، ساختار داخلی شدوی کندل [ تشکیلشده ازکندلهای کوچکتر و نوسانات سریع قیمت ] را آشکار میسازد. از طریق این تکنیک میتوان واکنشهای تهاجمی و نقاط حساس بازار را شناسایی کرد.

تحلیل سایه کندلها در ICT
در سبک معاملاتی ICT (Inner Circle Trader) ، سایههای بلند کندلها بهعنوان مناطق تجمیع نقدینگی (Liquidity Pools) تلقی میشوند؛ انواع سایه کندلها در ICT:
- سایه بالایی بلند: نشانهای از نقدینگی در سطح بالای کندل و فعالشدن سفارشهای فروش است که حضور پرقدرت فروشندگان در آن ناحیه را بیان میکند؛
- سایه پایینی بلند،: حاکی از نقدینگی پایین کندل و جذب سفارشهای خرید بوده و ورود قدرتمند خریداران در آن سطح قیمتی را نشان میدهد.
این سطوح، اغلب بهعنوان مناطق هدف قیمت (Price Targets) در استراتژیهای مبتنی بر نقدینگی شناسایی میشوند.
نکات مهم شدوی کندلها در ICT
در سبک ICT، بررسی سایهها در ساختار کندلها به عنوان تجمعی از نقدینگی و رفتار پنهان قیمت، امکان شناسایی دقیق سطوح نقدینگی فعال و پیشبینی جهت حرکت قیمت را بر اساس واکنش سفارشهای معلق در بازار فراهم میسازد.
این تحلیل، نقش مهمی در درک جریان سفارشات (Order Flow) و تعیین نقاط ورود یا خروج با احتمال موفقیت بالا دارد.
واکنش به ناحیه 50% سایهها
در سبک معاملاتی ICT، سطح ۵۰ درصد از شدو بهعنوان ناحیه حمایت یا مقاومت پویا تلقی میشود. واکنش قیمت به این سطح، نقش تعیینکنندهای در تشخیص جهت احتمالی حرکت بازار دارد.
برای نمونه، اگر شدو بلندی در یک ناحیه شکل گیرد و قیمت در کندلهای بعدی نسبت به لول 50 درصد آن شدو واکنش نشان دهد، این وضعیت میتواند تاییدی بر تمایل بازار برای حرکت در جهت واکنش باشد.
اگر قیمت پیش از رسیدن به سطح ۰.۵ شدو کندل واکنش نشان دهد، این موضوع نشانهای از قدرت بالای نقدینگی و تأییدی قویتر برای ادامه حرکت در همان جهت خواهد بود.

عدم واکنش به سطح 50% سایه کندلها در ICT
در برخی مواقع، قیمت با شتاب بالا به ناحیه ۵۰ درصدی شدو (50% Shadow Level) بازمیگردد و حتی از آن عبور میکند.
در این شرایط، بستهشدن (Close) کندلهای تایم فریم پایینتر در زیر این سطح بهعنوان نشانهای از شکست ساختار ناحیه مذکور در نظر گرفته میشود.
نحوه بازگشت قیمت و الگوی کندلی شکلگرفته در محدوده 0.5 شدو، نقشی اساسی در تشخیص قدرت ادامهدار بودن حرکت قیمت دارد. ساختار کندلی، شدت واکنش و محل بستهشدن کندلها، فاکتورهایی تعیینکننده در تحلیل محسوب میشوند.

مثالی از نادیده گرفته شدن ناحیه 50% شدوها را در تصویر زیر مشاهده میکنید:

تاییدیه گرفتن برای واکنش به ناحیه میانی شدوها
در شرایطی که واکنش قیمت به سطح 50 درصدی شدوی کندل بهتنهایی برای ورود کافی نباشد، باید از تاییدیه ساختاری معتبر استفاده کرد. در این حالت، شکست ساختار (Break of Structure - BOS) نقش تعیینکنندهای در جهت روند دارد.
پس از واکنش اولیه قیمت به ناحیه 0.5 شدوی کندل، تشکیل BOS همسو با جریان بازار، سیگنالی برای ورود محسوب میشود.
نقطه ورود بر اساس این شکست تعریف میشود و حد ضرر (Stop Loss) نیز پشت سقف یا کف تشکیل شده در بازگشت به شکاف ارزش منصفانه (FVG)، یا پشت FVG قرار میگیرد.
این ترکیب، همزمان از مفهوم نقدینگی، ساختار بازار و مناطق عدم تعادل قیمتی استفاده میکند.

سایه کندلها در ICT به شکل ریجکشن بلاک (Rejection Blocks)
در سبک معاملاتیICT، سایه کندل (Shadow) گاهی بهشکل ریجکشن بلاک (Rejection Blocks) ظاهر میشود؛ نواحی خاصی که قیمت در آنها با فشار شدید سفارشات خریداران یا فروشندگان سازمانی مواجه شده است.
این بلاکها معمولا در قالب شدوهای بلند یا متوسط و در نقاطی تشکیل میشوند که واکنش قیمتی شدید و ناگهانی رخ داده است.
ریجکشن بلاکها اغلب در سطوحی دیده میشوند که پیش از آغاز حرکتهای قدرتمند بازار ایجاد شده و بهعنوان محدودههای نقدینگی سازمانی و سفارشات پنهان شناخته میشوند.
شناسایی دقیق این نواحی امکان تعریف موقعیتهای بهینه ورود و خروج را فراهم میکند، چرا که معمولا نقش محدوده بازگشت یا ادامه روند را ایفا میکنند.

نکات مهم در استفاده از سایه کندلها در ICT
در تحلیل تکنیکال مبتنی بر شدوها (Shadows) ، رعایت نکات کلیدی زیر برای درک دقیق رفتار قیمت و تشخیص سطوح بحرانی بازار ضروری است:
- اندازه شدوها شاخصی برای میزان واکنش بازار و اهمیت سطح قیمتی محسوب میشود؛ شدوهای بلند معمولا بیانگر دخالت نقدینگی سازمانی در آن ناحیه هستند؛
- محل تشکیل شدو و بدنه کندل در چارچوب ساختار روند (Trend Structure) اهمیت بالایی دارد؛ واکنش قیمت در سقفها یا کفهای ساختاری، تحلیل را دقیقتر و معنادارتر میکند؛
- الگوهای کندلی (Candlestick Patterns) شکلگرفته در نواحی مورد نظر، بهعنوان تایید رفتاری قیمت، نقش تعیینکنندهای در اعتبار تحلیل دارند و باید با دقت بررسی شوند.
این عناصر در کنار هم، دیدگاهی پیشرفته نسبت به جریان سفارشات، نقدینگی پنهان و حرکات احتمالی آتی قیمت ارائه میدهند.
جمعبندی
سایهها (Shadow) یا فیتیلههای کندل (Candle Wicks) ، سطوح کلیدی بازار را نشان میدهند. اندازه سایه کندلها در سبک ICT نسبت به اهمیت نواحی در چارت تغییر میکنند؛ بدین معنا که هرچقدر شدوها بلندتر باشند، نشاندهنده برخورد قیمت با سطوح مهمتر هستند.
شدوهای بلند معمولا واکنش قیمت به محدودههای نقدینگی، اردربلاکها یا ریجکشن بلاکها را نشان میدهند و میتوان از آنها برای تشخیص نقاط بازگشت احتمالی یا ادامه روند در سبک ICT استفاده کرد.