آموزش شناسایی ناحیه فیلیپ اسمارت مانی و ICT؛ استفاده از سطوح عرضه و تقاضا

صادق واحدی

نویسنده:

صادق واحدی
امیرعلی فرجی

ویرایش و بررسی:

امیرعلی فرجی
سجاد کهن سال

صحت سنجی:

سجاد کهن سال
تاریخ به‌روزرسانی:
نظرات:۰
بازدیدها:۱۰
10 دقیقه

در تحلیل اسمارت مانی و مفاهیم ICT، فیلیپ سطحی است که در آن، نواحی عرضه و تقاضا شکسته شده و جای خود را به قدرت مخالف می‌دهد. این شکست، نشانه‌ تغییر در ساختار بازار و انتقال نقدینگی است.

فیلیپ روش تخصصی برای شناسایی این تغییرات محسوب می‌شود و استفاده صحیح از آن، موقعیت‌های معاملاتی مناسبی را برای ورود به معاملات فراهم می‌کند.

ناحیه فیلیپ اسمارت مانی
آموزش شناسایی سطح فیلیپ با استفاده از اردربلاک در ICT

فیلیپ (Flip) چیست؟

فیلیپ به حالتی در ساختار بازار گفته می‌شود که در آن، یکی از نواحی کلیدی عرضه یا تقاضا، پس از واکنش اولیه توسط قیمت شکسته شده و به ناحیه مخالف خود تبدیل می‌شود.

این تغییر صرفا یک  شکست سطحی نیست، بلکه نشانه‌ای از تغییر قدرت میان بازیگران اصلی بازار و انتقال جریان نقدینگی از یک سمت به سمت دیگر خواهد بود.

برخلاف تغییر کاراکتر که صرفا تغییر در ساختار سقف و کف‌ها را نشان می‌دهد، فیلیپ با تمرکز بر نقاط شکست سطوح معتبر و ایجاد ناحیه جدید معاملاتی، عمق بیشتری از رفتار پول هوشمند را نشان می‌دهد.

به عبارتی، هر فیلیپ (Flip) یک تغییر کاراکتر است (CHoCH)، اما هر CHoCH، الزاما یک فیلیپ نیست؛ چرا که تشکیل Flip تنها زمانی معتبر است که سه شرط به‌طور هم‌زمان وجود داشته باشد:

  • واکنش اولیه قیمت به ناحیه عرضه یا تقاضا؛
  • شکست قطعی همان ناحیه؛
  • ایجاد عدم تعادل قیمتی (Imbalance) یا شکاف ارزش منصفانه (FVG) در لحظه شکست.

انواع فیلیپ فیلیپ (Flip) در ساختار بازار

فیلیپ‌ها به‌طور کلی در دو دسته‌ تقسیم می‌شوند. در هر دو حالت، منطق پشت الگو بر پایه‌ شکست نواحی کلیدی عرضه یا تقاضا و تبدیل آن به ناحیه‌ مخالف است؛ اما تفاوت اصلی در جهت روند و هدف حرکت قیمت پس از شکست مشاهده می‌شود. انواع فیلیپ‌:

  • فیلیپ بازگشتی (Reversal Flip Pattern)
  • فیلیپ ادامه‌دهنده (Continuation Flip Pattern)

فیلیپ بازگشتی (Reversal Flip Pattern)

فیلیپ بازگشتی نشان‌دهنده‌ پایان یک روند و آغاز روندی جدید در جهت مخالف است. در ساختار بازگشتی، قیمت ابتدا به ناحیه‌ای مهم (عرضه یا تقاضا) واکنش نشان می‌دهد، اما پس از آن، همان ناحیه را با قدرت می‌شکند و به سطح مخالف تبدیل می‌کند.

ناحیه فیلیپ اسمارت مانی
سطوح بازگشتی و ادامه‌دهنده فیلیپ در پرایس اکشن

شروع روند نزولی

قیمت پس از تشکیل  سقف‌ها و کف‌های بالاتر (HH/HL)، وارد یک ناحیه عرضه در تایم‌فریم بالا می‌شود؛ واکنش اولیه ظاهر به وجود می‌آید، اما قیمت نمی‌تواند سقف جدیدی ثبت کند.

در ادامه، با شکست ناحیه تقاضای قبلی یک  ناحیه‌ جدید عرضه (Flip Zone) ایجاد می‌گردد. این اتفاق، نشانه‌ای از پایان روند صعودی و شروع فاز نزولی است.

سطوح بازگشتی فیلیپ
روند نزولی و بازگشتی سطح فیلیپ در ICT

شروع روند صعودی

قیمت با ساخت  کف‌ها و سقف‌های پایین‌تر (LL/LH)، قیمت وارد ناحیه‌ای از تقاضا در تایم‌فریم بالاتر می‌شود. در ابتدا واکنش مثبتی دیده می‌شود، اما قیمت نمی‌تواند کف جدیدی ثبت کند.

سپس  ناحیه‌ی عرضه‌ی قبلی شکسته می‌شود و یک ناحیه‌ی تقاضای جدید شکل می‌گیرد. این تغییر ساختار، نشانه‌ی آغاز یک روند صعودی تازه است.

فیلیپ بازگشتی
روند صعودی و بازگشتی در ناحیه فیلیپ اسمارت مانی

فیلیپ ادامه‌دهنده  (Continuation Flip Pattern)

برخلاف فیلیپ بازگشتی، فیلیپ ادامه‌دهنده نشانه‌ تثبیت روند موجود است؛ اما با این تفاوت که در میانه‌ مسیر، قیمت یکی از نواحی مخالف را می‌شکند و همان ناحیه را به‌عنوان سطح حمایت یا مقاومت جدید تثبیت می‌کند.

فیلیپ ادامه‌دهنده
ادامه روند صعودی و نرولی فیلیپ در پرایس اکشن

ادامه روند صعودی (Supply to Demand Flip)

با قرارگیری قیمت در روند صعودی، به ناحیه‌ عرضه‌ای می‌رسد که انتظار واکنش نزولی از آن وجود دارد. اما به‌جای برگشت، قیمت این ناحیه را با قدرت و همراه با "Imbalance" یا اف وی جی می‌شکند.

کندل محرک شکست، یک ناحیه‌ تقاضا (Flip Zone) به‌جا می‌گذارد که اغلب در ادامه به‌ عنوان  محل ورود به معاملات خرید عمل می‌کند.

روند صعودی در فیلیپ ادامه‌دهنده
نحوه ورود به معاملات صعودی با استفاده از ناحیه فیلیپ اسمارت مانی

ادامه روند نزولی (Demand to Supply Flip)

در یک روند نزولی، قیمت وارد  ناحیه‌ تقاضا می‌شود، اما بدون تغییر ساختار، آن را می‌شکند و به ناحیه‌ عرضه تبدیل می‌کند. این الگو، تثبیت قدرت فروشندگان را نشان می‌دهد و مبنای معاملات فروش در ادامه روند خواهد بود.

روند نزولی در فیلیپ ادامه‌دهنده
نحوه ورود به پوزیشن نزولی با استفاده از ناحیه سطح فیلیپ در ICT

نحوه شناسایی سطوح فیلیپ (Flip Zone)

فیلیپ ناحیه‌ای است که پس از شکسته شدن یک سطح کلیدی عرضه یا تقاضا، به‌عنوان سطح مخالف تثبیت می‌شود و معمولا محل بازگشت قیمت برای ورود مجدد نهادهای بازار است. مراحل شناسایی سطوح فیلیپ:

1# تشخیص ناحیه مهم در تایم ‌فریم بالاتر

شناسایی نواحی فیلیپ از تحلیل در تایم ‌فریم‌های بالا آغاز می‌شود؛ چراکه نواحی عرضه و تقاضا در این تایم ‌فریم‌ها اعتبار بالاتری دارند و اغلب محل تصمیم‌گیری نهادهای مالی هستند. با این حال، ابتدا باید مشخص شود که قیمت به کدام ناحیه واکنش نشان داده است:

  • اگر قیمت وارد ناحیه تقاضا شده و سپس شکسته شده، Flip Zone آتی، یک ناحیه عرضه خواهد بود؛
  • اگر قیمت وارد ناحیه عرضه شده و سپس شکسته شده، Flip Zone آتی، یک ناحیه تقاضا خواهد بود.

#2 مشاهده شکست ناحیه به همراه یک حرکت قدرتمند و تشکیل Imbalance  یا FVG

مرحله بعد، بررسی نحوه شکست ناحیه‌ی اولیه است Flip تنها زمانی اعتبار دارد که شکست ناحیه با حرکت سریع، قاطع و همراه با عدم تعادل قیمتی (Imbalance / FVG) صورت بگیرد. وجود این عدم تعادل نشانه‌ای از دخالت جریان سفارشات بزرگ و تغییر مالکیت بازار است و احتمال بازگشت قیمت برای پر کردن این فضای خالی را افزایش می‌دهد.

تعیین کندل نهایی برای ترسیم ناحیه فیلیپ (Flip Zone)

پس از شکست ناحیه، باید کندلی را پیدا کرد که حرکت قدرتمند قیمت را آغاز است. این کندل معمولا در انتهای پولبک (Pullback) و ابتدای موج شکست قرار دارد. نحوه ترسیم ناحیه فیلیپ:

  • بالا و پایین (High & Low) این کندل با یک ناحیه مستطیلی مشخص می‌شود؛
  • این محدوده همان Flip Zone است که باید منتظر بازگشت قیمت به آن بمانید.

درصورتی که کندل پس از آن با بدنه‌ بزرگ و فاصله‌ قیمتی واضح (gap) به حرکت ادامه دهد، اعتبار Flip Zone افزایش می‌یابد.

نحوه استفاده از Flip Zone برای ورود به معامله

شکست ناحیه و بازگشت قیمت به سمت Flip Zone، معمولا برای پر کردن عدم تعادل قیمتی است. بهترین روش برای ورود به معامله، استفاده از سفارش Limit درون این ناحیه است:

  • در الگوی بازگشتی نزولی (Reversal Flip Down): یک سفارش Sell Limit در ناحیه عرضه (Flip Zone) قرار می‌گیرد؛
  • در الگوی بازگشتی صعودی (Reversal Flip Up): یک سفارش Buy Limit در ناحیه تقاضا (Flip Zone) قرار می‌گیرد.

حد ضرر (SL) باید دقیقا پشت Flip Zone قرار گیرد و حد سود(TP) ، بسته به ساختار جدید بازار و نواحی هدف تعیین می‌شود.

نکته: فیلیپ‌ها یک‌بار مصرف‌اند. پس از اینکه قیمت به آن‌ها بازگشته و آنها را تست می‌کند، دیگر اعتباری به عنوان ناحیه ورود ندارند.

جمع‌بندی

فیلیپ در سبک SMC و ICT بر پایه‌ واکنش به نواحی عرضه یا تقاضا، شکست آن‌ها و ایجاد عدم تعادل قیمتی شکل می‌گیرد. این ساختار، برخلاف CHoCH که فقط تغییر ساختار بازار را نشان می‌دهد، نشان‌دهنده‌ جابه‌جایی قدرت میان طرفین بازار است.

فیلیپ‌ها به دو دسته‌ بازگشتی و ادامه‌دهنده تقسیم می‌شوند و ناحیه‌ی حاصل از شکست، فقط تا اولین بازگشت قیمت معتبر است. تحلیل دقیق این نواحی نیازمند ترکیب پرایس اکشن، تایید ساختاری و شناخت جریان نقدینگی است.

پرسش‌های متداول

تفاوت اصلی بین Flip و CHoCH چیست؟

فیلیپتنها زمانی شکل می‌گیرد که علاوه بر تغییر ساختار، ناحیه عرضه یا تقاضا شکسته شود و ایمبالانس شکل بگیرد.

آیا هر فیلیپ الزاما باید Imbalance یا FVG داشته باشد؟

بله، بدون وجود Imbalance یا شکاف ارزش منصفانه شکل نمی‌گیرد و اعتبار ندارد.

ناحیه فیلییپ چند بار قابل استفاده است؟

فیلیپ فقط یک‌بار و در اولین بازگشت قیمت قابل استفاده است.

بهتر است فیلیپ را در چه تایم‌فریمی تشخیص دهیم؟

برای شناسایی ناحیه اولیه، تایم‌فریم‌های بالا استفاده می‌شوند و برای ورود دقیق‌تر، از تایم‌فریم‌های پایین‌تر استفاده می‌شود.

چه زمانی بهتر است از فیلیپ به‌جای CHoCH استفاده شود؟

زمانی که نیاز به تایید قوی‌تر و ساختار دقیق‌تری برای ورود به معامله وجود داشته باشد، از Flip استفاده می‌شود.

score of blog
5 از 5.0
(1)
به این مطلب امتیاز دهید
0نظر