در تحلیل تکنیکال، معامله کردن به سطوح مشخصی نیاز دارد که رفتار قیمت نسبت به آنها قابل پیشبینی باشد. اندیکاتور پیوت پوینت یا نقطه چرخش با هدف شناسایی سطوح قیمتی با احتمال واکنش بالای بازار طراحی شده است.
این اندیکاتور با استفاده از دادههای قیمتی روز قبل، نقاطی را مشخص میکند که میتوانند بهعنوان مبنای تحلیل برای سنجش قدرت روند، تعیین نقاط ورود و خروج، یا حتی بررسی اعتبار سیگنالها به کار روند.
برخلاف اندیکاتورهای تاخیردار، پیوت پوینت دادهمحور است و بر پایه محاسبات مشخص عمل میکند. این ویژگی آن را به ابزاری برای معاملات کوتاهمدت، بهخصوص در بازارهایی با نوسان بالا تبدیل کرده است.

اندیکاتور پیوت پوینت یا نقطه چرخش چیست؟
در بازارهای مالی و به ویژه در معاملات کوتاهمدت، نقاطی وجود دارند که قیمت معمولا به آنها واکنش نشان میدهد، چرا که بسیاری از تریدرها آنها را زیر نظر دارند. پیوت پوینت یکی از این نقاط است که با استفاده از دادههای روز قبل محاسبه میشود و بهعنوان سطحی برای سنجش قدرت روند و جهتگیری بازار در روز بعد کاربرد دارد.
برخلاف حمایت و مقاومت ترسیمی، پیوت پوینت عددی است و همین ویژگی آن را برای تحلیلهای مبتنی بر فرمول، بهویژه در بازارهای پرنوسان قابلاعتماد میکند.
تریدرهای روزانه از سطوح پیوت برای تعیین نقاط ورود، خروج و حد ضرر استفاده میکنند.
اگر قیمت در آغاز روز بالای پیوت باز شود، تمایل به خرید بیشتر است، و برعکس اگر پایینتر باز شود، احتمال غلبه فروشندگان بیشتر خواهد بود.
چهار روش اصلی برای محاسبه پیوت پوینت یا اندیکاتور نقطه چرخش وجود دارد که عبارتند از:
- Floor: ساده و رایج؛
- Camarilla: مناسب برای بازگشتهای کوتاهمدت؛
- Woodie: تاکید بر قیمت بسته شدن؛
- Fibonacci: ترکیب نسبتهای فیبوناچی با پیوت کلاسیک.
برای سهولت در محاسبات پیوت پوینت، میتوان از اندیکاتور نقطه چرخش تیم تریدینگ فایندر استفاده کرد. لینک استفاده از اندیکاتورهای پیوت پوینت:
- اندیکاتور پیوت پوینت در متاتریدر 4
- اندیکاتور پیوت پوینت در متاتریدر 5
- اندیکاتور پیوت پوینت در تریدینگ ویو
فلور (Floor)
روش Floor یاStandard ، ابتداییترین شکل محاسبه پیوت پوینت است که بهطور گسترده در تحلیل تکنیکال استفاده میشود. در این مدل، سطوح بر اساس میانگین سه قیمت روز قبل (بیشترین، کمترین، بستهشدن) محاسبه شده و برای تعیین جهت روند روز بعد عمل میکنند.
کاربرد فلور در معامله
وقتی قیمت روز جاری بالای PP باز میشود و در همان جهت حرکت میکند، احتمال رشد تا R1 یا R2 وجود دارد. برعکس، اگر زیر PP باز شود و نزولی باقی بماند، میتوان انتظار حرکت تا S1 یا S2 را داشت.
این سطوح معمولا بهعنوان نقطه ورود (مثلا شکست R1) یا خروج (مثلا برخورد با S2) به کار میروند؛ همچنین، برای قرار دادن حد ضرر در استراتژیهای کوتاهمدت نیز مفید هستند.

کاماریلا (Camarilla)
مدل کاماریلا (Camarilla) یکی از روشهای پیشرفتهتر برای محاسبه پیوت پوینتها است که بهجای سه یا چهار سطح، هشت سطح حمایت و مقاومت را ارائه میدهد. این روش تمرکز بیشتری بر نوسانات جزئی قیمت دارد و برای معاملات کوتاهمدت یا اسکلپ بهتر عمل میکند.
کاربرد کاماریلا در معامله
کاماریلا (Camarilla) بیشتر برای تریدرهایی طراحی شده که به دنبال حرکات سریع و بازگشتهای کوتاهمدت هستند. این سطوح بهویژه برای تعیین دقیق حد ضرر (Stop Loss) و حد سود (Take Profit) کاربرد دارند.
معمولا سطوح R3 و S3 بهعنوان نقاط برگشت استفاده میشوند، در حالی که R4 و S4 نیز میتوانند نشانهای از شکست روند باشند.

وودی (Woodie)
مدل وودی (Woodie) نوعی اصلاحشده از پیوت کلاسیک است که در آن، وزن بیشتری به قیمت بستهشدن (Close) داده میشود.
همین ویژگی باعث میشود که سطوح محاسبهشده در این روش، انحراف بیشتری نسبت به Floor Pivot در برخی موارد نسبت به قیمت روز قبل داشته باشند، بهویژه وقتی بازار با گپ (Gap) باز میشود.
کاربرد وودی در معاملات
مدل وودی (Woodie) در بازارهایی با گپهای قیمتی پر تکرار میان سشنهای معاملاتی (مثل بازارهای آتی یا بعضی شاخصها)، کارایی بالاتری دارد؛ چرا که در آن، بستهشدن قیمت در روز قبل اهمیت بیشتری دارد و نقش تعیینکنندهتری در شکلگیری رفتار روز بعد بازی میکند.
درصورت بسته شدن قیمت روز قبل بازار با فشار قوی، سطح PP در “Woodie” نسبت به “Floor” بالاتر خواهد بود.

فیبوناچی (Fibonacci)
مدل فیبوناچی (Fibonacci)، نسخه توسعهیافتهای از پیوت کلاسیک است که در آن، بهجای استفاده صرف از فاصله سقف (High) و کف (Low)، این فاصله با نسبتهای فیبوناچی ترکیب میشود. نتیجه، سطوحی است که نهتنها ساختار محاسباتی دارند، بلکه با منطق اصلاح قیمتی نیز هماهنگ هستند.
کاربرد فیبوناچی در معاملات
این مدل بیشتر در استراتژیهای سویینگ تریدینگ یا معاملات نوسانی استفاده میشود، جایی که هدف، دریافت حرکات برگشتی از سطوح مشخص است. چون این سطوح با منطق طبیعی بازار (که تمایل به اصلاح درصد مشخصی از حرکت قبلی دارد) همراستا هستند، دقت نقاط ورود و خروج بالاتر است.
برای مثال، درصورت اصلاح قیمت از یک روند صعودی، سطح S1 یا S2 در مدل فیبوناچی میتواند محل مناسبی برای ورود به خرید با حد ضرر زیر S3 باشد. در مسیر صعودی، R1 و R2 معمولا بهعنوان تارگت یا نقاط خروج در نظر گرفته میشوند.

اجزا و تنظیمات اندیکاتور پیوت پوینت یا نقطه چرخش
اندیکاتور Pivot Point معمولا شامل یک سطح مرکزی به نام PP (Pivot Point) و چندین سطح حمایت (S1، S2، S3) و مقاومت (R1، R2، R3) است. در برخی روشها مانند کاماریلا (Camarilla) یا فیبوناچی، این تعداد ممکن است به ۴ یا حتی بیشتر هم برسد.
تنظیمات اندیکاتور نقطه چرخش
در قسمت تنظیمات، کاربر میتواند روش محاسبه سطوح پیوت (فلور، وودی، کارمیلا و فیبوناچی) را از بین گزینههای موجود انتخاب کند. همچنین با فعالسازی گزینه Inputs in status line، مقادیر کلیدی اندیکاتور (مثل سطوح PP، R1،S1 و ...) در نوار وضعیت بالای نمودار نمایش داده میشوند.

استراتژیهای معامله با اندیکاتور نقطه چرخش
معاملهگران معمولا از دو روش برای کار با اندیکاتور پیوت پوینت استفاده میکنند؛ یا منتظر میمانند که قیمت از یکی از سطوح اندیکاتور عبور کند (Breakout)، یا در نقطه برخورد و واکنش قیمت به یکی از سطوح اندیکاتور، وارد معامله بازگشتی (Price Reversal) میشوند.
استراتژی بریک اوت (Breakout) در اندیکاتور پیوت پوینت
وقتی قیمت یکی از سطوح مهم پیوت اندیکاتور (S1، R1، PP و ...) را با قدرت بشکند، میتوان در جهت شکست وارد معامله شد. این استراتژی برای خروج از فاز رنجیا شروع روند جدید مناسب است.

استراتژی برگشت قیمت (Price Reversal)
در این روش، بهجای دنبال کردن شکستها، تمرکز روی برگشت قیمت از سطوح کلیدی اندیکاتور پیوت است. معاملهگر منتظر میماند تا قیمت به یکی از نواحی حمایت یا مقاومت اندیکاتور برسد و علائم بازگشت را نشان دهد، سپس در خلاف جهت روند وارد معامله میشود.

جمعبندی
اندیکاتور پیوت پوینت یک ابزار محاسباتی برای تعیین سطوح مهم واکنش قیمت است که دقت بالایی در معاملات روزانه و الگوریتمی دارد. انتخاب روش محاسبه باید متناسب با ساختار بازار و تایمفریم مناسب انجام شود.
استفاده ترکیبی از این اندیکاتور با روشهای دیگر تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن، میزان خطای استراتژی را کاهش میدهد. نقطه چرخش علاوه بر نقاط ورود و خروج، منطق ساختاری روند روزانه را نیز مشخص میکند.